معصومیت ثانویه ، جلوه گاه من واقعی
بشنو از نی _ژاله نایب الصدریان
آقای محسن سامع در نشست آدینه 28 تیر ماه با ذکر این مطلب به ارائه مقاله ای با عنوان" معصومیت ثانویه در اندیشه مولانا" پرداخت و افزود : انسان ها معمولاً با کودکی خود به دو گونه برخورد می کنند : انکار می کنند چون خاطرات خوبی ندارند و یا کتمان می کنند چون اشتباهاتی در آن انجام داده اند .حال آنکه کودکی شادترین،پاک ترین و ناب ترین دوران زندگی است که هرچه فرد ارزشمندتر،دوران کودکی اش درخشان تر و پربارتر بوده است.
وی در ادامه معصومیت ثانویه را همان تخیل دوران کودکی دانست که تأثیرش در دوران بلوغ پدیدار می شود . کودکی ما در معصومیت می گذرد ؛ یعنی پاکی ، صداقت ، صمیمیت و حتی جسارت هایی که می کنیم و همه حمل بر کودکی ما می کنند و از ما خرده نمی گیرند . اگر این پاکی و صمیمیت در دوران بلوغ نیز دوباره تجلی یابد ،به آن معصومیت ثانویه گویند . یعنی آنچه من واقعی را به خود ما و دیگران نشان می دهد . به تعبیر مازلو معصومیت ثانویه یکی از ویژگی های بزرگسالانی است که به شکوفایی رسیده اند . وی کودک را از آن جهت معصوم می داند که نا آگاه است و این با معصومیت ثانویه یا ساده لوحی بزرگسالان خردمند نوعی تفاوت کیفی دارد . وی همچنین اضافه کرد : از آنجا که مولانا با کودک درون خود روبه رو شده است ، کودکانه رفتار می کند . او گفتگوی تمام عناصر را می شنود و از آن سخن می گوید که این نشان از بازگشت به کودکی است . مولانا که زاهد سجاده نشینی بوده با گزار شمس به رقصیدن و چرخیدن در کوی و برزن رو می آورد. در واقع هیچ اهمیتی به اعتبارات اجتماعی پیشین نمی نهد . قید و بند های جامعه را در هم می شکند و از آن شاد و مفتخر است . عوالم کودکی هرگز مولانا را رها نکرد . محسن سامع در پایان به جسارت های مولانا پرداخت و ما را به تأملی مشترک در گفتار ، رفتار و تفکرات مولانا ، توجه به انتخاب کلماتی که هیچ یک از شاعران هم عصرش جرأت استفاده از آن را نداشتند، به شوریدگی ها و رقص هایش در کوچه و بازار و بر حسب مثال نوع خاص نگرشش نسبت به مرگ فراخواند .